مرد داشت در خیابان حرکت می کرد که ناگهان صدایی از پشت گفت:
- اگر یک قدم دیگه جلو بری کشته می شی.مردایستاد و در همان لجظه اجری از بالا افتاد جلوی پاش.مرد نفس راحتی کشید وبا تعجب دوروبرشو نگاه کرد اما کسی رو ندید.بهر حال نجات پیدا کرده بود. به راهش ادامه داد.به محض اینکه می خواست از خیابان رد بشه باز همان صداگفت:
رمان طنز جدید به نام تیما ستانی