داستان کوتاه خنده دار

مرد داشت در خیابان حرکت می کرد که ناگهان صدایی از پشت گفت:
اگر یک قدم دیگه جلو بری کشته می شی.مردایستاد و در همان لجظه اجری از بالا افتاد جلوی پاش.مرد نفس راحتی کشید وبا تعجب دوروبرشو نگاه کرد اما کسی رو ندید.بهر حال نجات پیدا کرده بودبه راهش ادامه داد.به محض اینکه می خواست از خیابان رد بشه باز همان صداگفت:


مگا رمان داستان ,خیابان ,خنده ,کوتاه ,کرده ,پیدا ,داستان کوتاه ,کوتاه خنده ,بهر حال ,حال نجات ,ندید بهرمنبع

رمان طنز شوهرخواهر

رمان طنز جدید به نام تیما ستانی

دانلود رمان عشق مخفی

رمان جدید عشق درنگاه اول

رمان جدید عشق دردناک پارت پنجم اخری

رمان عاشقانه جای خالی تو

رمان جدید عشق دردناک پارت اول

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

shakibonline وبسایت شخصی سهند رشیدی مشاور دیجیتال یاران صنعت پرداز ggsitgreat ارزانی واردات انواع نژاد سگ دی کیو شاپ بهترین آموزش میکروبلیدینگ فارس ام پی تری موزیک